برای اغلب معامله گران جدید، یادگیری بسیاری از تکنیکها مانند تحلیل تکنیکال فارکس و ابزارهای کاربردی در بازارهای مالی میتواند طاقت فرسا باشد. اکثر این روشها را میتوان به کاربرد تحلیل بنیادی و تکنیکال بازارهای مالی تقسیم کرد؛ در حالی که برخی از معامله گران هر دو نوع تحلیل را ترکیب میکنند اما اکثر معامله گران امروزه بر تحلیل تکنیکال تمرکز دارند. در معاملات فارکس، تحلیل تکنیکال ابزاری اثبات شده برای مشاهده نوسان قیمت ارزهای مالی است که میتواند در پیش بینی قیمت موثر باشد.
از زمانی که بازارهای مبتنی بر عرضه و تقاضا شکل گرفته، تحلیل تکنیکال هم وجود داشته است. شکل اولیه تحلیل تکنیکال در قرن هفدهم و توسط بازرگانان هلندی مورد استفاده قرار گرفت و طبق برخی از مستندات، تاجران برنج ژاپنی در قرن هجدهم از این تحلیل استفاده میکردند. تحلیل تکنیکال در اواخر قرن نوزدهم (زمانی که چارلز داو آمریکایی، بنیانگذار و سردبیر وال استریت ژورنال، در محبوبیت آن نقش اساسی داشت) توجه زیادی به خود جلب کرد اما همکاران معاصر او نیز در این امر سهیم بودند که از جمله آنها میتوان به رالف نلسون الیوت، بنیانگذار نظریه امواج الیوت و ویلیام دلبرت گان اشاره کرد. در قرن بیستم تحلیل بازارهای مالی با جمعآوری دستی اطلاعات و ترسیم نمودار انجام میشد، زیرا به دلیل عدم وجود رایانهها، مقادیر زیادی از دادههای آماری عمدتاً در دسترس نبودند و هنوز هیچ شاخص معاملاتی وجود نداشت. با گذشت زمان و به لطف اینترنت و کامپیوترها، تحلیل تکنیکال به شکل امروزی درآمد تا همه افراد بتوانند از آن برای معاملات خود استفاده کنند.
به بیان ساده تحلیل تکنیکال مطالعه الگوهای قیمت است. معامله گران از نمودارها برای شناسایی الگوهای حرکت، سطوح حمایت و مقاومت و سایر پارامترها استفاده میکنند و البته نمودارها، به عنوان مثال در نرم افزار معاملاتی متاتریدر، تقریباً تمام اطلاعات مهم دیگر را به طور خودکار ارائه میدهند مانند قیمت فعلی، نوسان قیمت در روز و بسیاری موارد دیگر. چندین رویکرد برای شناسایی الگوها در نمودار وجود دارد که متخصصان بر روشهای زیر تکیه میکنند:
روشهای دیگری هم برای انجام تحلیل تکنیکال وجود دارد اما در تمامی این تحلیلها، معاملهگر باید به دادههای تاریخی قیمت تکیه کند، تا الگوهای قابل تشخیص و تکرار شونده روی نمودار را شناسایی کند؛ این الگوها به معاملهگر کمک میکند تا وضعیت بازار را درک نماید.
تحلیل تکنیکال توسط معامله گران در سراسر جهان استفاده میشود اما به طور خاص در تجزیه و تحلیل فارکس کاربرد بسیار زیادی دارد زیرا قادر است برای بازههای زمانی کمتر از یک روز معاملاتی نیز مورد استفاده قرار گیرد. لازم به ذکر است که برخی از متخصصان مفهوم تحلیل تکنیکال فارکس را رد کرده و ادعا میکنند که این تحلیل نمیتواند پیش بینی قیمت قابل اعتمادی در بازار فارکس یا هر بازار دیگری ایجاد کند. از سوی دیگر کاربران تحلیل تکنیکال در معاملات فارکس ادعا میکنند که اگرچه قادر نیست حرکتهای آتی قیمت را پیشبینی کند، اما حداقل به ارزیابی وضعیت فعلی بازار کمک میکند، که مطمئناً در انجام معاملات سودآور نقش پر رنگی خواهد داشت.
همه معامله گران، به ویژه مبتدیان، خواهان سود آوری معاملات خود هستند اما این تحلیل هرگز نمیتواند اطمینان 100٪ ایجاد کند زیرا پیش بینی فقط یک پیش بینی است! حتی اگر از طریق تحلیل تکنیکال بدست آمده باشد. با این حال اگر برای مدتی به تحلیل تکنیکال بپردازید، نکات مثبتی مانند مدیریت ریسک را یاد خواهید گرفت.
به طور کلی، شاخص های تکنیکال را میتوان به چهار گروه تقسیم کرد:
در بازارهای آتی و سهام، حجم یکی از مهمترین شاخصهاست. اگرچه میتوان از این شاخص برای معاملات فارکس نیز استفاده کرد اما به سادگی نمیتوان کل حجم معامله شده در بازارهای فارکس را تجزیه و تحلیل کرد زیرا یک مکان معاملاتی مرکزی مانند بورس اوراق بهادار وجود ندارد. بازار بین المللی فارکس، بازار بین بانکی است که مکان ثابت ندارد؛ این بدان معنی است که حجم را نمیتوان شمارش کرد. در نتیجه همه شاخصها میتوانند تنها از یک نمونه دادههای حجمی برای تجزیه و تحلیل خود استفاده کنند.
تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی هر دو توسط معامله گران مورد استفاده قرار میگیرند اما تفاوتهای اساسی با یکدیگر دارند. تحلیل بنیادی با یافتن ارزش واقعی اوراق بهادار و مقایسه آن با قیمت فعلی، یک ذهنیت کلی نسبت به آن معامله میدهد اما تحلیل تکنیکال بر پایه شاخصها و مطالعات مختلف کمک میکند تا رفتار قیمت مشخص شود.
تحلیل بنیادی شامل مطالعه دادههای اقتصادی (مانند خرده فروشی،تورم) و همچنین اخبار و اطلاعیههای مختلف با هدف شناسایی روند بازار و در نتیجه نقاط عطف قیمت است. در حالی که رویکردهای تحلیل بنیادی در برخی بازارها مانند بازارهای سهام مفید هستند، تحلیل تکنیکال معمولاً مورد علاقه معامله گران است. البته اکثر معامله گران از ترکیب تحلیل بنیادی و تکنیکال استفاده میکنند زیرا زمانی که هر دو تحلیل به یک نوع اقدام قیمت اشاره دارند، اغلب یک شاخص نسبتا قابل اعتماد است.
اصول اساسی در تحلیل تکنیکال وجود دارد که در این بخش به اصلیترین آنها اشاره خواهیم کرد.
چارچوب منطقی تحلیل تکنیکال برگرفته از یکی از بدیهیات نظریه داو است که فرض میکند قیمت به طور دقیق تمام اطلاعات مربوط به آن را منعکس میکند. بر این اساس هر عامل تأثیرگذار قیمت که بر عرضه و تقاضا تأثیر میگذارد، ناگزیر در نمودار نیز منعکس میشود. تمام رویدادهای دیگر خارج از تغییرات قیمت در این چارچوب به عنوان دادههای غیر قابل اعتماد، نامناسب و بیفایده در نظر گرفته میشوند.
یکی دیگر از اصول نظریه داو ادعا میکند که قیمت از الگوهای روند پیروی میکند. بازارها میتوانند روندهای نوظهوری داشته باشند، در این حالت قیمت به صورت موجی بالا و پایین میشود اما تقریباً در یک چارچوب حرکت میکند.
تحلیلگران اتفاق نظر دارند که سرمایه گذاران به طور کلی بر اساس الگوهای مشخص عمل میکنند. بر اساس این فرض، تحلیلگران ادعا میکنند که میتوانند این الگوها را شناسایی کرده تا پیش بینیهای قابل اعتمادی انجام دهند و به طور مداوم احتمال سودآوری معاملات را افزایش دهند.
برای نمایش اطلاعات قیمت اوراق بهادار از نمودارهای مختلفی استفاده میشود تا تحلیل آنها سادهتر باشد.
کسب درآمد با آموزش فارکس
تمام حقوق مادی و معنوی سایت متعلق به شرکت زدبورس می باشد